درست آنجایی که غرور به تکتک لحظههایت گره خورده و پیش خودت فکر میکنی «قویترین آدم زندگیات» هستی ، از پسِ هر کاری برمیآیی و قرار نیست هیچوقت حالخرابی نصیبت شود ؛ جوری کارهایت گره میخورد که از ضعفت برای باز کردن گرههای کورِ افتاده به زندگیات ، حیرت میکنی.
حاج اسماعیل دولابی یکجایی گفته بود
اگر دیدی گره افتاده بود به زندگیات ، برو با خدا خلوت کن و بپرس ؛
جانم؟ با من کار داشتی؟
پشتِ هر گرهای «با تو کار داشتمی» هست که از درک آن بدجور غافلیم .
حالا، این روزها، وقتی باد غرور و «من قویام» خوابیده،روزی صدبار میپرسم «جانم؟ با من کار داشتی؟» .
••یه کیک شکلاتی خوشمزه در جوار دوتا دوست خوب ؛ کنار دریا به مناسب وداع برای رفتن من به اصفهان(دانشگاه)😍
خیلی خوش گذشت .
حال دلتون خوب 🌱
#دوستانه #ساحل
...